18- آیا برای بهشتیان پاداشهای معنوی و روحی نیز وجود دارد؟
بلی طبق آیات صریح قرآن که معاد هم جنبه جسمانی دارد و هم روحانی، طبیعی است که پاداشها نیز دارای هر دو جنبه باشد. لذاست که در بسیاری از آیات قرآن من جمله آیه شریفه فوق میفرماید: «و رضوانٍ من الله اکبر» (24) خشنودی و رضایت مندی خداوند از همه این پاداشها برتر است و نیز در سوره یس آمده است «سلام قولاً من رب رحیم» (25) برای آنها سلام و تهنیت است از ناحیه پروردگار رحیم و مهربان و در جای دیگر میفرماید: و نزعنا ما فی صدورهم من غِلٍّ اخوانا علی سُرُرٍ متقابلین (26) : هرگونه حسد و کینه وعداوت را از دلهای آنها بر میکنیم همه برادرند و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند لذا فراتر از لذّات مادی، لذّات معنوی است و برتر از همه معنویات، «لقاء الله» و جلوه های محبوب است که اگر یک لحظه هم، آن هم، به دست آید بر تمام نعمتهای بهشتی برتری دارد. البته بدیهی است که لذات معنوی آنها هم در آن عالم وسیع و گسترده غالباً قابل وصف نیست و لذا در آیات قرآن معمولاً به صورت سربسته به آنها اشاره شده است. از دیگر پاداشهای معنوی میتوان به احترام مخصوص و استقبال از بهشتیان نام برد چرا که قرآن میفرماید: «والملائکه یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم» (27)؛ و نیز محیط پر صلح و صفا و با امنیت که در دنیا نیز همه طالب این موقعیتند: «و الله یدعو اِلی دار السّلام» (28)، خداوند دعوت به سرای صلح و سلامت میکند و یا «اِنّ المتقّین فی مقامٍ امین» (29) : پرهیزکاران در جایگاه امن و امانند؛ و با توجه به این تنعمات است که نشاط فوق العاده درونی به آنها دست میدهد: «تعرف فی وجوههم نظره النّعیم» : در چهره های آنان طراوت و نشاط نعمت را مشاهده میکنی (30).
19- چرا نعمات بهشت هم روحانی است و هم جسمانی؟
آیات بیشماری از قرآن مجید اشاره به این نعمات جسمانی و روحانی دارد (چنانچه در سؤال پیش آیات نعمات روحانی را بررسی نمودیم) و دلیل این امر، (روحانی بودن و جسمانی بودن نعمات) یک امر طبیعی و روشن است چرا که «جسم» و «روح» دو همزاد به هم پیوستهاند، همانگونه که در این جهان جدا از یکدیگر نمیتوانند به تکامل ادامه دهند، در آن جهان نیز برای بهره گیری از مواهب الهی جدا از یکدیگر نمیتوانند باشند و از آن جایی که معاد ما هم، یک معاد جسمانی و روحانی است نمیتوان تمام لذات جسمانی را منکر شد و یا تمام نعمات و لذات روحانی را و هر آن کس که نعمات جسمانی را منکر میشود فی الواقع منکر معاد جسمانی شده است و هرکس که نعمات بهشتی را در نعمات جسمانی خلاصه میکند از معاد روحانی غافل گشته است. حال آنکه به اقتضاء پیوستگی روح و جسم در دنیا به یکدیگر و حفظ سیر تکاملی این دو، در آخرت هم، هم معاد جسمانی و روحانی است و هم نعمات بهشت جسمانی و روحانی است.
20- بالاترین لذتی که بهشتیان و نیکوکاران دارند چیست؟
نیکان و پاکان به جوار قرب پروردگار راه مییابند و از لذت دیدار محبوب و شهود باطنی او که برترین لذت ممکن است بهره میگیرند و دائماً در حضور ولی نعمت خود هستند آنان که در دنیا از مناجات او چنان لذت میبرند که با هیچ بیانی قابل توصیف نیست در آخرت نیز غرق در لذت دیدار دوستند. چنانچه در سوره قیامت سخن از لذت نگاه به جمال بی مثال محبوب حقیقی به میان آورده و میفرماید: «وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره» (31) چهرههایی در آن روز شاداب و مسرور است و به پروردگار خود مینگرد؛ و در تأیید این مطلب و محروم بودن کافران و جهنمیان از این نعمت بزرگ، و این لذت فرح بخش، در آیه ای دیگر میفرماید: «کَلّا إنّهم عن ربّهم یومئذ لمحجوبون» (32) : چنین نیست که کافران میپندارند بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند.
21- آیا اگر بهشتیان مقام انبیاء را بخواهند به آنها داده میشود؟ اگر نه، چرا خداوند میفرماید به بهشتیان هر چه بخواهند میدهیم؟
در تفسیر آیه شریفه: «لهم ما یشاؤون عند ربّهم» : برای آنان (بهشتیان) هرآن چه را بخواهند در نزد پروردگارشان آمده است (33)، و یا در آیه دیگری میفرماید: «لهم ما یشاؤون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین» برای آنان هرچه بخواهند در نزد پروردگارشان موجود است و این جزای نیکوکاران است (34) و یا میفرماید: «لهم منها ما یشاؤون کذلک (35)... » درست است که آیه میفرماید: هرچه بخواهند به آنها داده میشود ولی بهشتیان آنقدر بصیرت پیدا میکنند و پردهها از برابر چشمانشان کنار میرود و حقایق را به خوبی درک میکنند که مناسبتها را در نظر میگیرند و اصلاً چیزهایی که در قالب وجود و تناسب خود نمیباشد درخواست نمیکنند چرا که مقام انبیاء، مقام عصمت است و آنها (پیامبران) دارای درجات بالایی هستند و هیچ گاه سایرین به آن مقام دست نمییابند؛ و در روایات هم داریم بهشتیانی که دارای درجات رفیعی هستند مانند مقربان، صالحان و شهدا همنشین و همسایه و مصاحب انبیاء در بهشت میشوند اما به مقام آنان نائل نمیگردند.
پی نوشت ها :
1- کهف / 110.
2- نهج البلاغه، خطبه 204.
3- فجر / 31-28.
4- بحار الانوار، ج 8، ص 119، حدیث 6.
5- بحارالانوار، ج 44، ص 298.
6- رعد / 24 و 23.
7- زمر / 73.
8- ص / 50.
9- منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 995.
10- رعد / 24 و 23.
11- نهج البلاغه، خطبه 27؛ بحارالانوار، ج 93، ص 252، حدیث 17.
12- بحار الانوار، ج 93، ص 252، ح 17.
13- خصال صدوق، ابواب الثمانیه؛ و بحار الأنوار، ج 80، ص 131 ح 32.
14- کافی، ج 2، ص 389، حدیث 21.
15- حجر / 44.
16- بحارالأنوار، ج 8، ص 131، حدیث 34.
17- -بحارالأنوار، ج 8، ص 181، حدیث 140.
18- بحار الأنوار، ج 8، ص 145، حدیث 67.
19- بحار الأنوار، ج 8، کتاب العدل و المعاد، ص 132، حدیث 36.
20- شعرا / 90.
21- زمر / 73.
22- مطففین / 18.
23- تفسیر قرطبی، ج 10، ص 7053 و مجمع البحرین، ماده علو.
24- توبه / 72.
25- حجر / 47.
26- یس / 85.
27- یونس / 25.
28- رعد / 23.
29- دخان / 51.
30- مطففین / 24.
31- قیامه / 23 و 22.
32- مطففین / 15.
33- شوری / 22.
34- زمر / 34.
35- نحل /31.
منبع: کریمی، فاطمه؛ (1387) تصویر بهشت و بهشتیان در قرآن، قم، انتشارات جامعه القرآن الکریم، چاپ هشتم.
نظرات شما عزیزان: